رم پایتخت ایتالیا شهر بسیار شلــــــــــــــــوغ و پر از توریست و هوای گرم.
رم شهر موزه ها و مجسمه ها ...از هر کوچه ای که میگذشتیم اثاری از رم باستان دیده میشد .
از اثار باستانیشان را به خوبی نگهداری میکنند.
ما تقریبا تمام جاهای دیدنی رم را دیدیم:کلسیو،کلیسای واتیکان،دهان حقیقت،
کلیسای پانتئون،چشمه عشاق،میدان پوپولو،قلعه سنت آنجلو،پله های اسپانیایی،بنای یادبود برای ویکتور امانوئل دوم که شبیه کیک عروسی بودرم شهرزنده و شادی بود.و پیتزاهایش هیچ شباهتی به پیتزاهای ما نداشت.با این که پیتزا متعلق به ایتالیاست اما پیتزاهای ایران خیلی خوشمزه تر است.
بنای یادبود برای ویکتور امانوئل دوم
کلسیو
این شهر که بعنوان پایتخت فرهنگی اروپا در سال ۲۰۱۱ نیز معرفی شده در فهرست آثار جهانی یونسکوقرار داشته و جزو ده شهر برتر دیجیتال دنیا می باشد و تا ماه مه سال ۲۰۱۱ نزدیک به ۴۱۳٬۲۹۰ نفر جمعیت داشته است.
دوباره با کشتی سمفونی رفتیم فنلاند کشتی این بار خلوت بود چون مدرسه ها باز شده بود.
یکی از شهرهای بلژیک بروژ نام داشت که از بروکسل با قطار تا آنجا یک ساعت راه بود.
شهر بروژ 20 هزار نفر جمعیت داشت و شهری بود درست مثل ریگا هر چه قدر بروکسل شلوغ و کثیف بود بروژ تمیز و خلوت و آرام بود. رودخانه ی قشنگی در وسط شهر بود.
به قول باباجی هر جا آب هست آبادی است.
آمستردام. شلوغ شلوغ شلوغ... از بروکسل با قطا رسه ساعت در راه بودیم.
آمستردام بسیار شلوغ بود آمستردام پنیر دارد موزه ی مادام توسو دارد و رودخانه و شهر بازی اما شلوووووووووووووووووووغ بود و بسیار باد می وزید.
پایتخت بلژیک بروکسل است .شهر تن تن و اسمارف ها . امیدوارم کارتونش را دیده باشید.
نویسنده هر دوی اینها اهل بلژیک بوده است.
بروکسل شهر شکلات هم بود . قدم به قدم شکلات فروشی های معرکه ای بود که باعث بیهوش شدن من می شد.آنها به زبان فرانسوی صحبت می کنند.
زیباترین میدان اروپا در بروکسل قرار دارد و پایتخت سیاسی اروپا است . پارلمان اروپا در این شهر است.شهر زیبا و زنده ای بود.
با کشتی festival که یک کشتی بزرگ و تفریحی بود به شهر ریگا در کشور لتونی رفتیم .برای رفتن به آنجا از روی دریای بالتیک گذشتیم.
ریگا پایتخت لتونی است.
این شهر بافت قدیمی داشت. تمام خیابانها و کوچه هایش پر از گل بود.
شهر بسیار زیبایی بود.
من دوباره به سفر آمدم......
هوای استکهلم این روزها بارانی است ،هوا برای ما مشهدی ها سرد است.
اما شهر تمیز و دیدنی است.
سوئدی ها زمستانهای بسیار طولانی و تابستانهای خیلی کوتاه دارند.برای همین ، قدر روزهای آفتابی را می دانند.
روزهای آفتابی همه مردم از خانه بیرون می آیند و شاد و خوشحالند.
دسته عینک مادرم احتیاج به تعمیر داشت.آن را به عینک سازی بردیم وقتی میخواستیم پول بدهیم ، مرد فروشنده با لبخند گفت: وقتی آفتاب این قدر زیبا می درخشد، من نمیتوانم از شما پول بگیرم !!
تعداد زیادی فسیل های مختلف و اسکلت دایناسور و ماموت و اسکلت انسانهای اولیه و انواع پرندگان اولیه و حیوانات قطبی مثل پنگوئن و خرس قطبی و فُک و مراحل فعال شدن کوه آتشفشان در این موزه بود.
و البته دیدن همه اینها در موزه رایگان بود...
وقتی رسیدیم فنلاند ، هوا خیلی خوب بود. پایتخت اینجا هلسینکی است. تمام خیابانهای شهر سنگفرش بود.صنعت فنلاند کشتی سازی است.
وقتی برای دیدن یک کلیسای قدیمی رفته بودیم ، یک عروس و داماد هم برای عقد آمده بودند ! من این جور عروسی را در فیلم ها دیده بودم.برایم جالب بود...
برای رفتن به فنلاند باید با کشتی از روی دریای بالتیک عبور می کردیم. اسم کشتی ما سمفونی بود. این کشتی ۲۰۰ متر طول و ۳۱ متر ارتفاع و ۱۲طبقه داشت. خیابان، فروشگاه و رستوران های مختلفی در آن بود. استخر و زمین بازی،حتی آرایشگاه و عکاسی هم داشت. وقتی در خیابان آنجا راه می رفتیم اصلا نمی فهمیدیم که در کشتی هستیم.
روی دریا که بودیم کشتی های بزرگ دیگری هم بودند که از کشور های مختلفی می آمدند.
اسم محله ی قدیمی شهر Gamla Stan است که در نزدیکی مرکزشهر قرار دارد و ساختمان شهرداری-مجلس و قصر قدیمی و موزه نوبل و خیابان های قدیمی زیبایی آن جا بود.
در ضمن امروز تولد بابا بزرگم هم بود که این جا برایش جشن گرفتیم.
با ماشین سوار کشتی شدیم و به جزیره ekero که شاه سوئد در آن زندگی می کند رفتیم.
جالب بود ما در حیاط کاخ قدم زدیم و از جاهای مختلف دیدن کردیم.
درحالی که شاه در کاخش بود...
من روز ۲۸\۴\۱۳۹۰ به همراه بابا بزرگ ومامان بزرگ و مامانم برای دیدن خاله نارنج به استکهلم آمدیم.
استکهلم در واقع ترکیبی از ۳۳ جزیره است که به وسیله پلهای زیبایی به هم وصل می شوند.
الان هوا خوب است. مثل اول پاییز است . باران می بارد. همه جا سبزو با طراوت است.
آسمانش تمیز است شهر خیلی تمیز است. خیابان ها خلوت است و مردم آرام رانندگی می کنند کسی عجله ندارد. کسی بوق نمی زند.همه به هم لبخند می زنند. آرامش عجیبی هست.
و تنها جایی است که مادر بزرگم موقع رانندگی خاله نارنج دلواپس نیست. جای همه خالی