سوئدی ها زمستانهای بسیار طولانی و تابستانهای خیلی کوتاه دارند.برای همین ، قدر روزهای آفتابی را می دانند.
روزهای آفتابی همه مردم از خانه بیرون می آیند و شاد و خوشحالند.
دسته عینک مادرم احتیاج به تعمیر داشت.آن را به عینک سازی بردیم وقتی میخواستیم پول بدهیم ، مرد فروشنده با لبخند گفت: وقتی آفتاب این قدر زیبا می درخشد، من نمیتوانم از شما پول بگیرم !!
سلام هلیا خوشگله! :)
با این سن کمت خیلی جاهارو گشتیا... ;)
خاله منم سوئد زندگی می کنه.هواش واقعا سرده حتی تو تابستون!
به وبلاگ منم سر بزنی
فعلا عزیزم.
سلام مارکوپولو!! میای وبلاگم آدرس وبلاگتم بنویس که بقیه بیان.
بازم بهم سر بزن عزیزم! خوش بگذره!
چه هوای خوبی. به به
اینجا هم روز خوب داریم ، روز خوب میاد فقط چون عجله داره زود می ره
یه روز خوب هم برا ما میاد. که ما همو نکشیم
به به دختر خوشگل
خیلی بهت خوش میگذره ااااااااااااااااااااااااااااااا :*
جای ما رو هم خالی کن :*
دوست دارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم
سلام دایی
سلام
سلام هلیا . جای ما روهم خالی کن
سلام
سلام هلیا خانوووووم خوبی؟ منو یادته؟؟؟؟؟؟؟؟ نه فکر نکنم! قبلا به اسم ناشناس میومدم پیشت ( -Unknown- )
خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم دلم تنگ شده بود داشتم آرشیو ام رو میگشتم نظر تو رو هم دیدم دلم هوای وبلاگتو کرد!
مسافرت خوش میگذره خانومی؟ حسابی کیف کردی؟؟؟ (:
میگم چقد اون مرد فروشنده انسان بود ...
هلیا کی بر می گردی ؟
دلمون برات تنگ شده . بیا دیگه
هلیا جون من شاید خیلی سنم از شما بیشتر باشه.اما وقتی دایی علی ادرس وبلاگت رو داد باور نمی کردم که اینا نوشته های خودت باشه.واقعا به تو باید افتخار کرد.حالا میفهمم دایی علی چرا انقدر دوست داره.خیلی دوست داشتنی . خوشگل و با هوش هستی خلاصه هر چی بگم کم گفتم.هزار تا می بوسمت.هر وقت اومدی تهران به دایی علی بگو من رو ببر پیش نغمه.خیلی دوست دارم از نزدیک ببینمت. کلی ازت درس گرفتم عزیزم.
چه باشعور!!!!!!!!!!