سلام سیب قشنگم. اومدم بهت بگم چطوری با قورقوری آشنا شدم: مامانت یه دختر خاله داره که وقتی همسن وسال تو بودم بهترین دوستم بود. هر وقت میومد خونه مامان جی تو وبرمیگشت همش درباره خاله نارنج و مامانت و قورقوری حرف میزد. منم که تو اون شهر تنها بودمو کسی رو نداشتم هی غصه میخوردمو هی غصه میخوردم. الانم که یادم میاد بازم غصه میخورم چون هنوزم تنهام و هنوزم دلم میخواد قورقوری رو ببینم.
پس زیاد کتاب بخوانید.
چه دختر خوب وچه مامان فهیمی. درود بر شما
کتاب های ما را بیشتر بخوانید. صفحه ی اول کتاب { کاش بادبادک بودم } را بیشتر بخوانید(قسمتی که کتاب تقدیم شده به افرادی)
:)
سلام سیب قشنگم. اومدم بهت بگم چطوری با قورقوری آشنا شدم: مامانت یه دختر خاله داره که وقتی همسن وسال تو بودم بهترین دوستم بود. هر وقت میومد خونه مامان جی تو وبرمیگشت همش درباره خاله نارنج و مامانت و قورقوری حرف میزد. منم که تو اون شهر تنها بودمو کسی رو نداشتم هی غصه میخوردمو هی غصه میخوردم. الانم که یادم میاد بازم غصه میخورم چون هنوزم تنهام و هنوزم دلم میخواد قورقوری رو ببینم.
یادت نره سلام منو به دوست قدیمیم و مامانت برسونی. راستی اون وقتها دوستم فقط یک برادر داشت ولی الان یک خواهرم داره. لطفا به اونا هم سلام منو برسون.
حتما ...حتما