لتونی

با کشتی festival که یک کشتی بزرگ و تفریحی بود به شهر ریگا در کشور لتونی رفتیم .برای رفتن به آنجا از روی دریای بالتیک گذشتیم.

ریگا پایتخت لتونی است.

این شهر بافت قدیمی داشت. تمام خیابانها و کوچه هایش پر از گل بود.


شهر بسیار زیبایی بود. 



نظرات 12 + ارسال نظر
صدف دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:53 ق.ظ http://sadafr.blogfa.com/

آپم.
یه داستان کوتاه جالب.
از زبون یک...
خودت بیا و ببین...

صدف دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ق.ظ

وای خدا چقد اونجا خوشکله!

محمد سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:20 ب.ظ http://htt

عسکهای زیبایی است بیشتر بذار

katayoon چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:17 ب.ظ http://littlegirls.persianblog.ir

هلیا جون وحشتناک دلم برات تنگ شده

خیلی شهرش قشنگه عزیزم دوست دارم

کتی

باییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

katayoon چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:20 ب.ظ http://littlegirls.persianblog.ir

هلیا جون شما کجاها میرین مامیریم سفر کیش شما میرین خارج میدونم
از من بخاطر مدرسه ناراحت شدی ولی ببخش اگه رفتین جزایر هاوایی یا
قناری به ما بچه ها هم بگو دسته جمعی خوش میگذره البته سفر ما ظهر
مارمان شد چون رفتیم جت اسکی من و خواهرم گفتیم فرق نمیکنه که کی اول بره برای همین بابام با در اب شیر یا خط انداخت کیمیا اول شد و
رفت و برگشت و هیچی نشد بعد من رفتم چشت روز بد نبینه بابام از دور
یک جت دیگه رو دید و وایستاد بعد اون جت به ما زد و همه پرت شدیم تو
اب و چون جلیقه برای بابام کوچیک بود و جت اسکی خورده بود به پهلوی
بابام 2 4تا دندش شکست و منم رونم کبود شد و به مامانم گفتیمو رفتیم بیمارستان خلاصه بابام چند روزی موند ولی من اومدم خونه پام کبود بودو
خواهرم اب یخ گذاشت و کمی ورمش خوابید خلاصه الان مشهدیم البته
با فرس کلس بر گشتیم فک نکنی فقط خودتون شیکین حالا الان مشهد
تقریبا مهمونامون تموم شذن راستی اسم وبلاگه تو وقتی خونهی شیرین
بودم داشت با لب تاب کار میکرد دیدم ببخشید وقتتو گرفتم بایییییییییییییی

سلام کتی جون امیدوارم که پایت خوب شده با شد خدا خیلی بهتون رحم کرد ه مواظب خودت باش . منم دلم برای تو و شیرین تنگ شده

دایی پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:19 ق.ظ

سلام دایی خوش بگذره و تجربه خوبی برات باشه

ممنونم

katayoon شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:41 ب.ظ http://littlegirls.persianblog.ir

dobare salam helia joon bebin brat to veblagam javabe nazar
gozashtam ashtebah shod bad ashtabahi nazar toro pak kardam
anghadr narahat shodam dar har hal mazarat
boOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOs
bayyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyy

سلام عزیزم عیب نداره دوباره می نویسم

katayoon majaidy سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:46 ب.ظ http://little girls

ha rasty che ghadr man khengam asme veblage man vorod afrhde
balaye 18 sal mamno ast albate be farsi ast rasty mersi az ketabe
ghashanget misi khodahafezzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzz

نسترن چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:45 ب.ظ

ما هم به سفر قوچان رفتیم. آنجا خیلی خشک و خرم بود. ما در آنجا چند گربه به ما حمله کردن و اکبر جوجه هایمان را برداشتن بردن، خرا.
بعد آمدیم بریم چناران که یهو دیدیم پلیس بزرگراه داره خیلی شیک می گه که بزنین کنار. ما هم زدیم کنار. بعد دیگه مارو بردن پارکینگ. ما الان پارکینگیم
این بود تابستان ما

کبریت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:46 ب.ظ

لیتوانی؟ من رو یاد ترشی لیته می ندازه اسمش. بابا این چه شهراییه می شازن اینا؟
خیر می بینن؟

فاطمه چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ب.ظ

ما در گل فروشی هایمان گل های مصنوعی می فروشیم
در شهرمان که هیـــــچ

پارمیدا پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:17 ب.ظ http://www.parmida78.persianblog.ir

وای چه جای خوشگلیه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد