مامانم خیلی به سنتها احترام می گذارد. مثلا به من یک قل دوقل یاد داده البته هنوز درست و حسابی یاد نگرفتم.
توی حیاط خونه بابا جی خط کشیده به من خط بازی یا لی لی یاد داده .
تابستون کلی سعی کرد تا من طناب بازی یادبگیرم .
حالا کرسی گذاشته و همه را دعوت کرده خونه مون.
می خواد مثل قدیما پذیرایی کنه، تا من بدونم سالهای پیش شب چله چطور برگزار می شد.
به قول خودش می خواد یک شب ایرانی برگزار کنه.
چقدر خوب و شیرین و دل انگیززززززز هلیا جون
کلی خوشحال شدم دیدم آپ کردی :)
اوه راستی منم همسن تو بودم یه قل دو قل رو به خوبی بلد نبودم هنوزم که هنوزه وقتی میریم شهر خودمون، با نوه نتیجه ها این بازی رو دسته جمعی انجام میدیم! :)
اگه تونستین یه سری هم به ایران بزنید
سیب زنوز هم در خدمت شماست
خوشحال شدم از دیدن عکسات
اخه من امشب خیلی حالم خوب نبود
سلام عسیسم این ؟آآآآآآآآآدرسسسسسسسسسسسسسس
جدیدددددددددددددددد وبلاگمهههههههههههههههههه
به به:)
واااای! دلم ضعف کرد!
جای تو خالی بود خاله جون