طفلکی درخت ها

من خیلی ناراحتم درخت های بی گناه جنگل گلستان سوختند.

راستی می دونید چند سال طول می کشه تا دوباره یک جنگل درست بشه.خیلی خیلی خیلی زیاد

پس چرا مواظب درخت ها نیستین؟

مگه درختها قشنگ نیستند؟

مگه به ما کمک نمی کنند؟ 

دوست ندارین بارون بیاد؟ 

دوست ندارین برف بباره؟  

دوست ندارین وقتی هوا گرمه برین زیر سایه درختها؟

 

طفلکی درختهای بی زبون.

تولد خاله نارنج

خاله جون تولدت مبارک

ایشالله صد سال زنده باشی.کادو برایت یک بوس آبدار می فرستم.



                                                 دوست دارم عزیزم

ما گربه ها حق داریم...

ساعت سه و نیم در کلاس زبان مشغول خمیازه کشیدن بودیم که یکی از بچه ها جیغ کشید و گفت:

خانوم گربه!!!!!!

خانوم که فارسی صحبت کردن رو ممنوع کرده بود گفت: no farsi”

و بعد که گربه رو دید بهش گفت پیشته و ما فهمیدیم که پیشته یک کلمه ی انگلیسی است

گربه هم که انگلیسیش خوب بود یک چیزایی دیگه ای به انگلیسی گفت و رفت

خانوم هم در ادمه داشت تاکید می کرد که به هیچ وجه نباید سر کلاس فارسی حرف بزنید.

دو دقیقه بعد همه با هم جیغ زدیم چرا که گربه هه از پنجره وارد کلاس شد که به کمک خانوم معلم از کلاس انداختیمش بیرون.چون به هر حال زبانش از همه ی ما بهتر بود.

در حال درس خوندن بودیم که جیغ کلاس بغل هم در اومد.خب بابا شاید می خواسته زبان یاد بگیره اما جیغ خود گربه هه هم در اومد.چون همه دنبالش می دویدند.خلاصه خوش گذشت.